بسیاری از افراد دارای یک نوع اهمالکاری پنهان به نام برنامهریزی بیشازحد هستند. وقتی شما در حال برنامهریزی بیشازحد هستید و زمان زیادی را برای آن صرف میکنید در حقیقت در حال انجام یک نوع اهمالکاری پنهان هستید.
اهمالکاری شبیه تنبلی است. همه ما میدانیم که نباید اهمالکاری کنیم. اما اهمالکاری میکنیم زیرا راحتتر از انجام دادن کار است.
برنامهریزی، طوفان فکری و صحبت کردن درباره روش انجام کار به نظر مفید میرسد، چون شما در حال صحبت و فکر کردن درباره انجام کارها هستید. اما اگر درنهایت کاری را انجام ندهید تفاوتی بین شما و یک فرد تنبل وجود ندارد. این برنامهریزی نیست که شما را از افراد تنبل متفاوت میکند، بلکه انجام کار است.
زمان شما تاحدودی شبیه پول شماست. میتوان آن را بدون به دست آوردن چیزی خرج کرد.
میتوانید ماهها و سالها روشهای مختلف سرمایهگذاری را بررسی کنید و زمان خود را صرف مطالعه مجلات اقتصادی و بازدهی تکتک جاهایی کنید که میتوانید در آن پول خود را سرمایهگذاری کنید. تا بتوانید بهترین جایی را که میتوانید پول خود را سرمایهگذاری کنید پیدا کنید.
و یا میتوانید بهجای این کار همین امروز پولی را که دارید سرمایهگذاری کنید و بعد از گذشت ماهها و سالها مبلغ شما هرچند ناچیز رشد خواهد داشت.
در این روش شما بههرحال کاری را انجام دادهاید و بعد از گذشت مدتی مبلغی را به دست خواهید آورد. درحالیکه در روش اول شما بعد از گذشت ماهها و سالها هنوز هیچ کاری نکردهاید و هیچ سودی به دست نیاوردهاید.
تفاوت این دو دقیقاً مانند تفاوت کسی است که زمان زیادی را برای برنامهریزی صرف میکند و کسی که شروع به اقدام به انجام کار میکند.
البته هیچکس منکر این نیست که برنامهریزی برای موفقیت در کار لازم است. درباره کارهایی که باید انجام دهید تحقیق کنید، مشورت کنید و مشکلات و راههای آن را در نظر بگیرید. همه اینها لازم است. اما برنامهریزی، مشورت، تحقیق و صرف زمان برای پروژهای که هرگز انجام نمیشود هیچ تفاوتی با انجام ندادن هیچکدام از این کارها ندارد.